۱۳۸۸/۰۹/۰۴

مدیر نمونه

داشتم از دفتر مدیر کل بر میگشتم . تو فکر این بودم که تو حرفهای اقای مدیر یهو یه چیزی بیرون پرید که نباید میگفت . او با کمال وقاحت گفت : من قبلا بیکار بودم همش در فکر این بودم که چطور ممکنه از بیکاری یه دفعه مدیر کل شد که یکی از دوستانمو دیدم که داشت میرفت دفتر مدیر کل . در احوال پرسی مختصری که با هم داشتیم معلوم شد که بر اثر یه مکاتبه اشتباه آقای مدیر کل  اون بیکار شده بود در حقیقت بجای کار راه اندازی نون بری کرده بود . تو بچه های بیرون اینقدر گند کاری کرده بود که بهش میگفتن " گلو " یعنی گاو زاده .
امروز تو روزنامه دیدم که در کل کشور مدیر نمونه شده اشک از چشام سرازیر شد که وای به حال مدیرای دیگه .
وای به حال ما.
وای به حالمون .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر